۲۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۸

توطئه راولپندی

عبدالمجید عابد به صفحات تاریخ پاکستان می‌نگرد تا روایتی از رویدادی کمتر گفته‌شده را بازگو کند؛ رویدادی که بذر نارضایتی را در کشور پاشید.
توطئه راولپندی

برخی وقایع تاریخی را می‌توان استثنایی یا نقاط عطف دانست که مسیر تاریخ را تغییر داده‌اند. در مورد پاکستان، دهه اول پس از تقسیم سرشار از نشانه‌هایی برای آینده بود. یکی از وقایع مهم پس از استقلال، بحران کشمیر بود. از خاکسترهای نخستین جنگ کشمیر، توطئه‌ای برای سرنگونی دولت غیرنظامی وقت شکل گرفت. این توطئه که به "توطئه راولپندی" شهرت یافت، توسط افسران ارتش که همگی در جنگ کشمیر نقش فعالی ایفا کرده بودند، طراحی شد. این نخستین تلاش جدی در تاریخ پاکستان توسط اعضای نیروهای مسلح برای کودتای نظامی بود. می‌توان گفت که بذر نارضایتی ارتش از حاکمیت غیرنظامی در همین واقعه کاشته شد.

تاریخ مجموعه‌ای از رویدادهای به‌یادماندنی است و وظیفه تاریخ‌نگاران است که رمز و راز این رویدادها را بگشایند. برخی وقایع تاریخی را می‌توان استثنایی یا نقاط عطف دانست که مسیر تاریخ را تغییر داده‌اند. در مورد پاکستان، دهه اول پس از تقسیم سرشار از نشانه‌هایی برای آینده بود. یکی از وقایع مهم پس از استقلال، بحران کشمیر بود. از خاکسترهای نخستین جنگ کشمیر، توطئه‌ای برای سرنگونی دولت غیرنظامی وقت شکل گرفت. این توطئه که به "توطئه راولپندی" شهرت یافت، توسط افسران ارتش که همگی در جنگ کشمیر نقش فعالی ایفا کرده بودند، طراحی شد. این نخستین تلاش جدی در تاریخ پاکستان توسط اعضای نیروهای مسلح برای کودتای نظامی بود. می‌توان گفت که بذر نارضایتی ارتش از حاکمیت غیرنظامی در همین واقعه کاشته شد.

این توطئه و چهره‌های اصلی دخیل در آن، در دهه‌های اخیر توجه اندکی دریافت کرده‌اند. حسن‌زهیر، یکی از بوروکرات‌های بازنشسته، کتابی برجسته با عنوان "زمانه و دادگاه توطئه راولپندی ۱۹۵۱" نگاشته که جزئیات این توطئه و زمینه‌های آن را با دقتی مثال‌زدنی بیان می‌کند. وی تاریخ معاصر کشمیر را به‌تفصیل شرح می‌دهد و بستری فراهم می‌کند تا خواننده بتواند رخدادهای پس از تقسیم را بهتر درک کند.

توطئه راولپندی

نخست‌وزیر لیاقت علی خان

ایالت شاهزاده‌نشین و مسلمان‌نشین جامو و کشمیر تحت سلطنت مهاراجه هری سینگ، یک راجپوت هندو از خاندان دوگره، اداره می‌شد. جمعیت مسلمان این ایالت با حکومت سرکوبگر مهاراجه احساس بیگانگی می‌کرد. در ژوئیه ۱۹۳۱، هنگامی که عبدالقدیر، خدمتکار یک افسر بریتانیایی که به کشمیر سفر کرده بود، سخنرانی تندی درباره توهین به مساجد و محدودیت بر مراسم مذهبی ایراد کرد، شورشی در دره کشمیر به راه افتاد. پس از بازداشت و محاکمه او، در جریان اعتراضات، یک پلیس و ۲۲ نفر از تظاهرکنندگان کشته شدند. شهر سرینگر تحت حکومت نظامی قرار گرفت و اعتراضات به‌شدت سرکوب شد.

در ژوئن ۱۹۳۳، مسلمانان هندوستان کمیته‌ای با عنوان "کمیته کشمیر هند" تشکیل دادند تا به شرایط دشوار مسلمانان کشمیری توجه جلب کنند. دولت بریتانیا نیز ناچار به واکنش شد و مهاراجه هیئتی تحقیقاتی تشکیل داد. این کمیسیون توصیه کرد که برای ایالت قانون اساسی تدوین و آزادی‌های مدنی تضمین شود. پس از اعتراضات ۱۹۳۱، دو چهره جوان به رهبری جنبش‌های مردمی برخاستند: چوهدری غلام عباس از جامو و شیخ عبدالله از کشمیر.

توطئه راولپندی

در اکتبر ۱۹۳۲، آنان با یکدیگر متحد شده و "کنفرانس مسلمانان جامو و کشمیر" را تأسیس کردند. شیخ عبدالله به چهره بلامنازع دره کشمیر بدل شد ولی در جامو نفوذ نداشت؛ رهبری غلام عباس نیز محدود به مسلمانان جامو بود. در سال‌های بعد، شیخ عبدالله قدرت بیشتری در حزب کسب کرد و به توصیه نهرو، حزب را به "کنفرانس ملی جامو و کشمیر" تغییر داد تا هندوها را نیز جذب کند. غلام عباس نیز حزبی جدید با نام "کنفرانس مسلمانان" تأسیس کرد که عضویت آن فقط به مسلمانان محدود بود.

در مه ۱۹۴۴، محمدعلی جناح برای میانجی‌گری میان دو حزب به کشمیر سفر کرد، اما این تلاش در ژوئن همان سال ناکام ماند. جناح در سخنرانی خود رسماً از کنفرانس مسلمانان حمایت کرد و کنفرانس ملی را به دلیل پذیرش غیرمسلمانان مورد انتقاد قرار داد.

پس از پایان استعمار، آینده ایالات شاهزاده‌نشین طبق طرح کابینه بریتانیا تعیین شد. طبق طرح سوم ژوئن ۱۹۴۷، ایالت‌ها باید به هند یا پاکستان بپیوندند و گزینه استقلال وجود نداشت. در این دوران، حزب کنگره تلاش فعالی برای جلب حمایت مهاراجه هری سینگ انجام داد و او را وادار کرد نخست‌وزیر حامی پاکستان خود را برکنار کند.

توطئه راولپندی

ژنرال گریسی

در همین حال، مسلم لیگ هند سیاست بی‌طرفی در قبال ایالات شاهزاده‌نشین را اتخاذ کرده بود. در نامه‌ای از زندان، یکی از رهبران کنفرانس مسلمانان، محمد شوقَت علی نوشت: "آنچه ما را متعجب کرده، بی‌تفاوتی کامل لیگ در برابر مسئله کشمیر است. چرا لیگ نمی‌تواند دو نفر از رهبران ارشد خود چون نشتَر و دولتانه را به دیدار از جامو بفرستد؟" در حالی‌که در همین دوران، پاتل و دیگر رهبران کنگره با مقامات ایالتی در تماس مستقیم بودند، مسلم لیگ هیچ رابطه‌ای با آن‌ها نداشت.

در آستانه تقسیم، مهاراجه مالیات‌های سنگینی بر مسلمانان پونچ وضع کرد. این منطقه اکثریت مسلمان داشت و بسیاری از اعضای ارتش ملی هند (INA) از آنجا بودند. امتناع دهقانان و مالکان از پرداخت این مالیات‌ها در ژوئن به شورشی چریکی تبدیل شد. در هفته آخر اوت ۱۹۴۷، سردار عبدالقیوم خان و رهبران محلی در منطقه باغ چند گردهمایی عمومی ترتیب دادند. از ۲۳ اوت، شورش مسلحانه علیه دولت آغاز شد. تا اواسط سپتامبر، این شورش سراسر پونچ، میرپور و بیمبر را فرا گرفت. داوطلبان و قبایل از پنجاب و سرحد به یاری خویشاوندانشان در جنگ پیوستند. در همین حال، بیشتر رهبران کنفرانس مسلمانان به دلیل محاسبه‌ای اشتباه بازداشت شدند. این حزب نتوانست پس از استقلال مردم را به نفع پاکستان بسیج کند.

توطئه راولپندی

مهاراجه هری سینگ

نیرویی موسوم به "آزاد فورس" متشکل از قبایل مناطق فاتا و بلوچستان تحت فرماندهی افسران کهنه‌کار به کشمیر اعزام شد. اما به‌دلیل نبود انضباط و آموزش، نتوانستند وارد سرینگر شوند، هرچند تا چند کیلومتری آن پیش رفتند. مهاراجه، در ترس از این نیروها، سند الحاق به هند را امضا کرد و هند نیروی نظامی خود را وارد کشمیر ساخت. جناح به ژنرال گریسی (فرمانده ارتش پاکستان) دستور داد بلافاصله نیروها را برای تصرف جاده راولپندی–سرینگر اعزام کند. اما ژنرال آچینلک جناح را متقاعد کرد که این مسئله را با مذاکرات حل کند. شکست مذاکرات منجر به جنگ شد.

سرتیپ اکبرخان، افسر برجسته ارتش، پس از تقسیم به ریاست اداره تجهیزات در ستاد کل منصوب شد. وی در تجهیز "نیروهای آزاد" نقشی فعال داشت. پس از پایان بی‌نتیجه جنگ اول هند–پاکستان با مداخله سازمان ملل، او علناً عملکرد دولت در این جنگ را نقد کرد. همسرش، نسیم اکبر، تحت تأثیر اندیشه‌های کمونیستی بود و در میان افسران، نشریات چپ‌گرا توزیع می‌کرد. این زوج اعتقاد داشتند که پس از مرگ قائداعظم، دیگر رهبری در قد و قامت او وجود ندارد، کارمندان دولتی و پلیس فاسدند، و مردم هنوز برای دموکراسی آماده نیستند؛ اما به ارتش اعتماد دارند و ارتش باید قدرت را به‌دست بگیرد و کشور را صادقانه اداره کند. اکبرخان شکست در کشمیر را مستقیماً متوجه دولت غیرنظامی دانست.

در سال ۱۹۴۹، برنامه‌ریزی اولیه برای کودتا نهایی شد و تصمیم بر این شد که نخست‌وزیر لیاقت علی خان در حین سفر به پیشاور در دسامبر همان سال بازداشت شود. یگان اکبرخان در کوهات مستقر بود و همدستانش شامل سرتیپ نذیر، سرتیپ حبیب‌الله، سرتیپ لطیف خان، سرتیپ صادق خان و سرهنگ صدیق راجا بودند. قرار بود فرماندار کل در لاهور بازداشت شود و فرمانده ارتش، رئیس ستاد، همه ژنرال‌های بریتانیایی و آجودان کل از راولپندی دستگیر شوند. همه فرماندهان لشکر به ستاد کل احضار و برکنار و بازداشت می‌شدند. اکبرخان سه دلیل برای اقدام نظامی ارائه کرد: وضعیت وخیم اقتصادی، ضعف دولت در مسئله کشمیر و ناتوانی آن در امور داخلی و خارجی. هدف این بود که نخست‌وزیر استعفا دهد و شورای نظامی اداره کشور را به دست گیرد.

به‌دلیل غیبت یکی از توطئه‌گران، این نقشه در سال ۱۹۴۹ اجرا نشد و به تعویق افتاد. در فوریه ۱۹۵۱، طرح اصلاح و کمک حزب نوپای کمونیست پاکستان جلب شد. پیش از آن‌که بتوانند قدرت را تصاحب کنند، توطئه‌گران دستگیر شدند. این شاید نخستین تلاش جدی برای تضعیف حکومت غیرنظامی در پاکستان بود — ولی متأسفانه، آخرین آن نبود.

نویسنده: عبدالمجید عابد

https://thefridaytimes.com/12-Dec-2014/the-rawalpindi-conspiracy

کد خبر 25025

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =